دست توست
دستی که کار را می شناسد.
کودک و لبخند را می شناسد.
رودخانه و صبح و ستاره را می شناسد.
دستی که بر زخم رفیق
یک پارچه نوازش است
دستی که پرچم خون بر می گیرد
در رگبار پیش می رود
در خون می غلتد...
از نمایش "عباس آقا کارگر ایران ناسیونال" اثر زنده ياد سعید سلطان پور
No comments:
Post a Comment