Thursday, November 24, 2005

ابوالقاسم لاهوتى،شاعری رانده از وطن


این مطلب در "شرق" منتشر شده. از کسانی مثل لاهوتی خیلی بیشتر از اینا می شه نوشت. مجال تنگ حرکت روی سیم های خاردار اگر بگذارد...

ابولقاسم الهامی متخلص به"لاهوتی"،شاعر،سخنور،روزنامه نگار،فعال انقلابی و نمایشنامه نویس شهره ایران،در یک هزار و دویست و شصت و چهار خورشیدی در شهر کرمانشاه دیده به جهان گشود. کودکی لاهوتی همراه با تنگ دستی پدر شاعر و روشنفکرش سپری شد. هم از این روست که او در همان کودکی به ناگزیر برای کار راهی کارگاههای مختلف کفاشی،پارچه بافی و آهنگری شده است. پدر اما کم نگذاشته و در حین عرقریزان برای معاش در کار سوادآموزی وی فعال بوده است. همزمان با فصل نوجوانی است که فعالیتهای سیاسی و اجتماعی لاهوتی آغاز می شود. ابولقاسم لاهوتی، از همان نوجوانی شعر گفتن را آغاز کرده است. در پانزده سالگی نخستین شعر او در نشریه تربیت منتشر می شود. در دوره اقامت او در شهر استانبول با روشنفکران شاخصی چون عشقی،فرخی یزدی،ملک الشعراء،سعید نفیسی،علی دشتی و... حشر و نشر داشته است. در این مقطع زمانی از سوی محافل سری انقلابی "فراموشخانه" به تهران دعوت می شود.




او در مقطعی از فعالیتهای خود ریاست ژاندارمری تبریز را نیز بر عهده داشته است. لاهوتی پس از کودتای سال ۱۲۹۹ و خلع دودمان قاجار،همراه با افسران انقلابی،دست به کودتا می زند و شهر تبریز را فتح می کنند. اما بر اثر خیانت ها در رویارویی با ضد کودتا شکست خورده و به همراه تنی چند از جنگجویان در سال ۱۳۰۰ به طور تاکتیکی به خاک اتحاد شوروی پناهنده می شود. لاهوتی در اتحاد شوروی مدتی مسئول عملیات نظامی در مرزهای چین و شوروی و مدتی نیز عضو کنگره مبارزه با فاشیسم بوده است. چندی در استالینگراد رحل اقامت افکند و پس از آن در ماه ژوئن 1947 به ریاست آکادمی علوم تاجیکستان و تئاتر بزرگ دراماتیک تاجیکستان در شهر خجند رسید.در همین مقطع زمانیست که او به ریاست تشریفات شوروی برگزیده شده و پس از آن به عنوان استاد دانشکده شرق شناسی و آموزگار زبان فارسی در دانشگاه مسکو مشغول به تدریس بوده است. گویا شاعر از وطن رانده شده ایران برای مدتی نیز در سمت وزیر فرهنگ تاجیکستان به کار مشغول بوده است.  در "از دیدار خویشتن" احسان طبری پژوهشگر سفرکرده میهن، روایتمان می کند که لاهوتی در مسکو با حرمت زیسته است. «در خانه ای عظیم و چند طبقه ی موسوم به "سرای دولت" که خود شهری است، آپارتمان پنج اطاقه داشت،یعنی چیزی که در آن ایام مسکو،تجمل بزرگی بود،زیرا پس از جنگ گاه دو خانوار خویشاوند تنها در یک اطاق به سر می بردند. لاهوتی در این خانه با همسر خود و فرزندان خود عطیه و دلیر و گیو و لی لی به سر می بردند. همسر لاهوتی زنی ادیب بود و به روسی شعر می سرود...» خصائل شخصی لاهوتی را طبری "تند خو و دوستی گسل و غالبا بسیار مهربان و حساس" عنوان کرده است. و اما بخش زیادی از وقت لاهوتی و همسرش در شوروی بر سر ترجمه اثر سترگ پیر توس به زبان روسی گذشت.آنگونه که صاحب نظران روایت کرده اند،ابولقاسم لاهوتی نخستین شاعری است که مواضع "انقلابی" و "رنجبری" را وارد شعر فارسی کرده است. دیوان کامل این شاعر پیشگام ایرانی در بازار نشر موجود است. زندگی لاهوتی در شوروی دوران استالین چون بسیاری دیگر از فرهیختگان آن دیار با بحرانهایی نیز همراه بود.طبری ، در این باره می گوید  « رنجش او هرگز از سوسیالیسم نبود که بدان و به شخصیت لنین عشق می ورزید و بیهوده نیست که او را نخستین شاعر پرولتاریای ایران نام نهاده اند.رنجش او از رفتار برخی مقامات دولتی با خود بود.تشخیص اینکه چه چیز در این میان نقش بازی کرده مشکل است...» در اپتدای قدرت گرفتن استالین با وجودی که لاهوتی زبان روسی نمی دانسته، استالین او را تا مقام معاونت ماکسیم گورکی که آن زمان رئیس اتحادیه نویسندگان شوروی بود  ارتقا داده است. کاری که بسیاری از ادیبان نامی را علیه او تحریک  می کند. « پس از آنکه استالین بر مخالفان "چپ" و "راست" پیروز شد و چنان که رسم روزگار است همه به عتبه بوسی قهرمان پیروزمند روی نهادند،استالین از لاهوتی روی برتافت و او را فراموش کرد.» گر چه خود لاهوتی همواره بر این باور بود که ویا چسلاو مولوتف در افول ستاره اقبالش موثر بوده است اما فیلسوف فقید نویسنده "از دیدار خویشتن" به یاد می آورد که پس از درگذشت استالین،هنگام وزارت امور خارجه ی مولوتف، لاهوتی را به تالار مجلل آسمان خراش وزارت خارجه فرا خواندند،او را در آغوش گرفته و "مغضوبیت" لاهوتی را ثمره ی تحریکات لاورنتی پاولویچ بریا،وزیر معدوم امنیت استالین دانسته و به لاهوتی اتومبیل و ویلای دولتی و امکان طبع آثار به همه زبان ها را دادند.... دوران استالینیسم، با خاموشی زودهنگام رهبر انقلاب اکتبر آغاز می شود.دورانی پر التهاب برای غالب روشنفکران اتحاد شوروی از جمله شاعر ایرانی مهاجر؛ با این همه، یکی از مستشرقین روس سالها پس از درگذشت استالین در شهر دوشنبه فاش ساخته است که بریا دو بار نام لاهوتی را در فهرست کسانی که باید معدوم شوند،برای تصویب به استالین داده است و استالین هر دو بار روی اسم لاهوتی خط کشیده است!   در طول اقامت این هنرمند ایرانی در شوروی او کمک های شایانی به تئاتر تاجیکستان نیز انجام داده است. ایجاد نخستین اپرا در تاجیکستان و به نگارش در آوردن نمایشنامه های "کاوه آهنگر" و "پری بخت" از جمله اقدامات لاهوتی در این شهر است. او همچنین اقدام به ترجمه نمایشنامه های مشهوری از شکسپیر،پوشکین و... در آنجا کرده است.هم از این روست که هنرمندان تاجیکستان به پاس خدمات لاهوتی به ایجاد تئاتر در آنجا،نخستین تئاتر خود را در شهر دوشنبه،"تئاتر دراماتیک لاهوتی" نام گذاری می کنند. احمد بشیری در کتاب زندگی نامه لاهوتی،او را نه تنها نخستین شاعر کارگری ایران،بل پایه گذار شعر آزاد(سپید) و انقلابی و حتی در ردیف شاعران بزرگ انسان گرایی چون ،دقیقی،فردوسی و ناصر خسرو قرار داده است. گفته اند او با تسلط کاملی که به زبان های فرانسه و ترکی داشته است اولین شعر نو را در ایران در سال 1288 خورشیدی به نام "وفای به عهد" سروده است. دومین شعر هجایی لاهوتی "وحدت و تشکیلات" نام دارد که در فوریه 1924 در مسکو سروده شده است. حاصل کارنامه هنری لاهوتی تنها در حوزه شعر، سرودن حدود پنجاه قطعه شعر نو،بیست قطعه به شیوه چهارپاره،ده قطعه به شیوه نیمایی و بیست قطعه به شیوه هجایی است.  سکانس پایانی زندگی ابولقاسم لاهوتی با عود بیماری سل او که در جوانی به آن مبتلا گشته بود در بیمارستان مجهزی در مسکو و در سن هفتاد سالگی کلید می خورد.ابولقاسم لاهوتی تا واپسین سکانس رزم به رغم ناملایمات فراوان به رسم و راه خود وفادار مانده است. در یکی از چند نامه منظوم لاهوتی به یکی از همرزمانش پیش از بدرود حیات می خوانیم « .../ زودتر، دیر مکن! رو به ره آور جانم / کز جراحات دلم سینه من پر خون است/.../ مرگ هم بارد اگر بر سر دل در ره دوست / بر نمی گردد از او این صفت مجنون است/ چهره ی دوست کند جلوه ز هر واژه آن / زان سبب نامه من ساده و پر مضمون است!»

    

No comments:

Post a Comment