Wednesday, June 28, 2006

ياد ياران، توران مهرزاد : زن! ، شب را ز سر برگیر

بسيار زنان پيشگام كه در عرصه هنر آمدند، درخشيدند و رفتند. بيش از ربع قرن است كه يا خانه نشين شده اند و يا زودتر از آْنچه كه بايد چهره در نقاب خاك كشيدند. "ياد ياران" اين هفته به مرور زندگي و كارنامه هنري توران مهرزاد، نقش پيشه پرآوازه ميهنمان اختصاص دارد كه امروز روزگار كهنسالي را در تهران شماره مي كند.
يادي از تور ان مهرزاد


زن! شب را ز سر برگير
يكصد سال پس از انقلاب ناتمام مشروطيت، تاريخ تحولخواهي ميهن، همچنان عطشان قراري دوباره است. آن هنگام كه زن نوخواه ايراني عزم جزم كرد تا شب را ز سر بر گيرد تا شايد كه خورشيد ميهمان اندروني هايش شود و نور بتاباند بر هستي سياهش تا روزگاري پر تب و تاب پس از كودتايي در بيست و هشتم مردادماه سال 1332 كه سپهر تحولات ميهن را به سويي ديگر برد و آن گلوله ها كه بر سينه افسران شريف سازمان نظامي گل داد تا گواهي دهد آفتاب خواهد آمد سالهاي زيادي مي گذرد.
سالهاي پس از كودتا و "برق شور دامنه ها" در دهه پنجاه خورشيدي، انقلابي كه قرارش بود تا طرحي نو در اندازد و روزگاري تعب كه... يادها همچنان جاريند اما اين چهره ها هستند كه در كوران حوادث، غبار فراموشي گرفته اند. از قمرالملوك وزيري، لرتا هايراپتيان، ملوك حسيني، ايران دفتري، رقيه چهرآزاد، مهين اسكويي، عصمت صفوي، آنيك شفرازيان، پرخيده، فرزانه تاييدي، ژاله علو و... تا به امروز. امروزي كه چه بسيار آنها كه روزگاري خوش بر صحنه درخشيدند تا گواهي دهند زن ايراني شايد كه رهايي را ميزبان شود چهره در نقاب خاك كشيدند و آنهاييشان كه هنوز نفسي مي آيد و مي رود و هستند در كناري و در پستويي چندان گوشه گرفته اند كه انگار نه انگار آن همه عرقريزان بود براي روزنه اي كه شايد... روزنه اي تا سياهي هاي سنت مردسالار را مهر پايان زند و روز نو را براي زن ايراني نويد دهد. اندك زماني پس از پيروزي بهمني بود كه در زمهريري فراموش ناشدني، "نويد" به مسلخ رفت تا شايد در فرداي فرداها "نويد " هاي نو زاده شود و اميد بماند و زن و مرد تحولخواه ايراني. همو كه در دشوارترين روزهاي تاريخي ميهنش نيز تاب و استقامت را آزمود و ماند! ماند تا شايد كه تكاپويي از نو...
آغاز

فاطمه بزرگمهري راد (توران مهرزاد) در سال 1309 خورشيدي در شهر تهران چشم به جهان گشود. او خواهر ايران بزرگمهري راد (دوبلور) است. توران مهرزاد، با حضور در يك نمايش فرهنگي در "كانون بانوان" و ملاقات با زنده ياد حسين خيرخواه و حسن خاشع و نيز آشنايي با هنرمند برجسته تئاتر پيشروي ايران، عبدالحسين نوشين بود كه در سال 1323 خورشيدي به تئاتر فرهنگ دعوت شد و خيلي زود در شمار همراهان گروه نوشين جاي خود را باز كرد. تكاپو آغاز مي شود. حالا نوشين، استاد زمان است. سلوك او كلاس درسي است براي شاگردانش و از جمله توران مهرزاد. تئاترهاي فرهنگ، فردوسي و سعدي حضور فعال اين بازيگر مستعد را بر صحنه به نظاره مي نشيند. دوره شعر و ادبيات را نزد استاد پرويز خانلري گذرانده و در 1317 فعاليت خود را با گروه تئاتر پارس آغاز مي كند. از 1336 راهي راديو مي شود و دو سال پس از آن است كه كار دوبله را آغاز مي كند. صداي گرم مهرزاد آن گاه كه از راديو ايران شنيده مي شد هنوز در خاطره ها ثبت است. با آنكه اولين حضور سينمايي مهرزاد مربوط به نقش آفريني در فيلم "تنگه اژدها" (سيامك ياسمي) در سال 1347 است اما آغاز كار اين هنرمند با تلويزيون در سال 1352 بوده است.
جدايي از حسن خاشع
اين هنرمند جسور اتحاديه هنرپيشگان ايران است كه پيگيرانه در تحصن دو ماهه هنرمندان در مجلس شوراي ملي شركت مي كند. خود روايت كرده است كه پس از اينكه جلوي ادامه فعاليت تئاتر سعدي را گرفتند، آنها در مجلس شوراي ملي در تالار آينه متحصن مي شوند. "مدت زيادي آنجا بوديم و ديگر تقريبا محل رفت و آمد وكلا را مي دانستيم. وكلايي كه مي خواستند سخنراني كنند براي گرفتن وقت، داخل مجلس مي خوابيدند و از در پشتي وارد مجلس مي شدند. بچه ها نامه اي نوشتند و قرار شد اين نامه را من به مصدق برسانم. ساعت 5 صبح، من خودم را جلوي در پشتي رساندم. آن قدر ايستادم تا مصدق آمد. سريع نامه را كه داخل پاكت بود بهش دادم. مصدق از من درباره نامه سوال كرد و من دقبقا توضيح دادم. نامه را در جيب خودش گذاشت و از پله بالا رفت. ما بعد از آن تصميم به اعتصاب گرفتيم..." حالا اين همسر هنرمند و مبارز مهرزاد است كه ناگزير به جلاي وطن مي شود. حسن خاشع كه در تب و تاب كودتا از هر تكاپويي در مسير تحولخواهي ايرانيان دريغ نكرد راهي آلمان دموكراتيك مي شود و مهرزاد با رد پيشنهاد مهاجرت به آلمان شرقي سالها دوري از همسر و تنها فرندش كامران را تحمل مي كند. رنج غربت جدايي ها را دو چندان مي كند. حالا روزگار پر شماره اي گذشته است. انقلاب بهمن پيروز مي شود و ياران با هزار اميد و آرزو رهسپار خاك ميهن مي شوند تا شايد غبار ياس دل افزون پس از كودتا را در پيروزي كه مي خواست وداع با استبداد را نويد دهد مز مزه كنند. حالا حسن خاشع صاحب پسري ايراني آلماني است و توران مهرزاد ضمن سرپرستي فرزند، بر صحنه و پرده سينما و تلويزيون آثار مختلفي را از خود بر جاي گذاشته است.
به يكي مجوز مي دهند، به يكي نه!
حالا انقلاب بهمن پيروز شده است و نقش رويا در سرابي ژرف اندوده مي شود. سينما و تئاتر و هر آنچه مربوط به هنرهاي تجسمي و غيره است تا مدت زماني نامحدود به محاق رفته و حضور"زن" در اين عرصه ها چندان محدود مي شود كه موج گسترده مهاجرت و خانه نشيني براي بسياري از هنرمندان اين عرصه وقت فراقت را دو چندان مي كند. سالهاي آغازين استقرار حكومت ديني نيز سپري مي شوند و اين صحنه و پرده سينماست كه بار ديگر با خواست زن تحولخواه ايراني به تدريج مي رود تا بر روي او گشوده شود. در اين ميان اما ضابطه چندان حكم نمي راند. تعدادي از زنان بازيگر مجال بازگشت به كار خود را مي يابند و چه بسيار ديگر كه چنين مجالي به آنها داده نمي شود. هنوز هم جاي اين پرسش نزد اهل فن باقيست كه چگونه است كه مثلا خانم خوروش و نادره و شهابي و ... مجال كار يافته اند و به خانم ايرن، فروزان، مرجان و... چنين اجازه اي داده نشده است؟ براستي چه تفاوت عمده ايست بين حضور جمشيد مشايخي يا داوود رشيدي و رضا كرم رضايي و... در زمان گذشته با زنده ياد فردين، بهروز وثوقي و ناصر ملك مطيعي... تعدادي مجوز بازيگري در فصل جديد گرفته اند و گروهي ديگر همچنان ممنوع الكار و ممنوع الچهره... باري، توران مهرزاد اما در زمره گروه نخست است. اين همان توران مهرزاد است كه در فصل كهنسالي با پوشاندن چتر گسيوانش چون برخي ديگر از همكارانش بار ديگر بر پرده سينما و صفحه تلويزيون ظاهر مي شود. استاد كامران خاشع، تنها فرزند توران مهرزاد و حسن خاشع، فارق التحصيل كنسرواتوار آهنگ سازي كنسرواتوار فلورانس و آكادمي عالي در حال حاظر در اروپا به كار تدريس اشتغال دارد و توران مهرزاد در فصل كهنسالي و در كنجي از خانه ياد را مرور مي كند و خاطره را. صحنه را. نوشين را و شايد هم همسر هنرمندش را كه دست حوادث روزگار به سويي ديگر راندش تا شايد كه روزي...

No comments:

Post a Comment