Wednesday, February 28, 2007

با تشکيل سنديکا موافقيم

اعتصاب آرام معلمان در سراسر کشور در واکنش به تصميم دولت در استرداد لايحه خدمات کشوري، بازتاب هاي مختلفي در ميان فعالين جامعه مدني و مسولان امور به همراه داشته است. هاجر تحريري نيک صفت، نايب رئيس کميسيون آموزش و تحقيقات و نماينده رشت در مجلس اسلامي در گفتگو با "روز" ضمن تاکيد بر اينکه وضع فعلي پرداخت حقوق فرهنگيان کشور مناسب نيست، اظهار اميدواري مي کند که در تصميمات دولت، در ارتباط با لايحه نظام پرداخت هماهنگ حقوق "اتفاقات خوبي" رخ دهد. اين گفتگو در پي از نظرتان مي گذرد.
خانم تحريري، هفته گذشته در واکنش به تصميم دولت در استرداد لايحه خدمات کشوري، معلمان اعتراضات جدي داشتند و به اعتصاب آرام در سراسر کشور دست زدند. سرنوشت اين لايحه در مجلس چه شد؟
استرداد الان منتفي شده است. چون دولت درخواست استرداد را داشته است اما در جلساتي که بين رئيس مجلس و رئيس جمهور برگزار شد دولت اين درخواست خود را پس گرفت و بنابراين دولت مکلف شده است آئين نامه اجرايي اين را تنظيم کند. 


در اعتصاب معلمان، لايحه نظام پرداخت هماهنگ حقوق هم مطرح بوده است...
در ارتباط با تحصن آرام معلمان عزيز کشورمان بايد عرض کنم اسم اين لايحه، لايحه مديريت خدمات کشوري است. اسم آن لايحه نظام پرداخت هماهنگ حقوق نيست. من نمي دانم چرا بعضي از افراد اين مساله را در ذهن مردم جا انداختند. اين لايحه، بحث مديريت کل ساختار را در مورد خدماتي که بايد به مردم ارائه شود مطرح مي کند.
به هر حال بحث پرداخت حقوق هم در آن مطرح است.
همه مسائل در آن هست از جمله بحث حقوق. يعني يک دهم اين لايحه به بحث حقوق پرداخته است. تازه اين حقوق هم که به آن پرداخته شده است فقط مربوط به حقوق فرهنگيان نيست. مربوط به حقوق کل کساني است که در سيستم دولتي مشغول کار هستند؛ که يک بخش آن مي تواند شامل حال فرهنگيان محترم شود. هنوز اتفاقي نيفتاده است که کسي بخواهد اعتراض کند. يعني الان به دولت اين اجازه داده و از او خواسته شد که آئين نامه اجرايي را در کليه قسمت هايي که مربوط به اين لايحه مي شود، تنظيم کند؛ از جمله بحث مربوط به پرداخت حقوق.


در اعتصاب معلمان، لايحه نظام پرداخت هماهنگ حقوق هم مطرح بوده است...
در ارتباط با تحصن آرام معلمان عزيز کشورمان بايد عرض کنم اسم اين لايحه، لايحه مديريت خدمات کشوري است. اسم آن لايحه نظام پرداخت هماهنگ حقوق نيست. من نمي دانم چرا بعضي از افراد اين مساله را در ذهن مردم جا انداختند. اين لايحه، بحث مديريت کل ساختار را در مورد خدماتي که بايد به مردم ارائه شود مطرح مي کند.
به هر حال بحث پرداخت حقوق هم در آن مطرح است.
همه مسائل در آن هست از جمله بحث حقوق. يعني يک دهم اين لايحه به بحث حقوق پرداخته است. تازه اين حقوق هم که به آن پرداخته شده است فقط مربوط به حقوق فرهنگيان نيست. مربوط به حقوق کل کساني است که در سيستم دولتي مشغول کار هستند؛ که يک بخش آن مي تواند شامل حال فرهنگيان محترم شود. هنوز اتفاقي نيفتاده است که کسي بخواهد اعتراض کند. يعني الان به دولت اين اجازه داده و از او خواسته شد که آئين نامه اجرايي را در کليه قسمت هايي که مربوط به اين لايحه مي شود، تنظيم کند؛ از جمله بحث مربوط به پرداخت حقوق.



مقايسه اي بين حقوق کارکنان شرکت نفت و معلمان صورت گرفته است. آقاي فرشيدي، وزير آموزش و پرورش اخيرا گفته اند که کارکنان اين وزارت خانه براي کشور درآمد زا هستند و معلمان نبايد اين مقايسه را انجام دهند. در ارتباط با اين قياس وزير آموزش و پروش، چه فکر مي کنيد؟...
چي؟
مثلا مقام معظم رهبري.
خب؟
ايشان حقوق مي گيرند؟


 يعني چي؟
ايشان حقوق مي گيرند که ما بخواهيم بگوييم ارزش کارشان بر اساس حقوقشان تعيين مي شود؟ يعني کسي که عالي ترين مقام کشور ماست اصلا حقوقي دريافت نمي کند که ما بخواهيم بر اساس دريافت حقوق ارزش کارش را بسنجيم. يا خيلي از افراد ديگري که در کشور ما نقش سياست گذاري و هدايت جامعه ما را بر عهده دارند اصلا حقوقي دريافت نمي کنند که ما بخواهيم ارزش کار را با حقوق بسنجيم. 


خب فرهنگياني که به دشواري زندگي خود را مي گذرانند بايد چه کنند؟ چطور زندگي کنند؟
اين تفکر را بايد به کلي کنار بگذارند که چون حقوقشان مثلا از شرکت نفتي ها کمتر است، پس ارزش کارشان کمتر است. ارزش کار با حقوق سنجيده نمي شود. در مورد شرکت نفت بحث هاي خاص تخصصي است يا بحث هاي امنيتي که شايد توضيح آن به صورت عمومي از طريق رسانه ها به صلاح امنيت مملکت نباشد. البته حرف من به اين معنا نيست که مخالف بالا رفتن حقوق پرسنل هستم. من اتفاقا به شدت از اين مساله حمايت و آن را تعقيب مي کنم. معتقدم يکي از اقشاري که بايد تامين باشند و مسائل و مشکلات مالي آنها برطرف شود، معلمان ما هستند. يکي از اقداماتي که باعث مي شود معلمان ما فرصت بيشتري براي مطالعه و خدمت بهتر داشته باشند، اين است که از لحاظ امکانات، تسهيلات و حقوق، مانند خيلي از کشورهاي پيشرفته دنيا تامين باشند. ولي من مي خواهم آنها با اين مقايسه ها خودشان را ناراحت نکنند. 
در حال حاضر 53 هزار نيروي حق التدريسي در آموزش و پرورش به کار مشغولند که گفته مي شود دولت تعهدي نسبت به پرداخت حقوق آنها ندارد. معلم هايي که علاوه بر ساعات موظف، بين 6 تا 24 ساعت در هفته به صورت حق التدريسي کار مي کنند، در مورد پرداخت حقوق اين طيف کميسيون آموزش چه اقدامي مي کند؟
ببينيد، نه اينکه دولت به آنها حقوق نمي دهد. دولت، حقوق آنها را متناسب با قراردادهايي که با آنها بسته است مي دهد.  

 خب حرف بر سر مفاد همين قراردادها هست...
امکانات را بايد ديد تا بر اساس آن استخدام کرد. استخدام افراد هم مجوز و شرايط خاص مي خواهد. گاهي اوقات آموزش و پرورش مي تواند نيازهاي خود را با يکي از اين قراردادها برطرف کند ولي اين به آن معنا نيست که حقوق آنها پرداخت نمي شود. حقوق آنها متناسب با نوع قراردادشان، پرداخت مي شود.
خب در مورد تامين اعتبار لازم براي اجراي لايحه نظام پرداخت هماهنگ حقوق، آيا مي توان اميدي به تغيير مشهود در احکام حقوقي معلمان در فرودين 86 داشت؟
الان هنوز نتيجه اين لايحه از طرف شوراي نگهبان نيامده است. اين لايحه از زماني که قانوني شد، لازم الاجراست. وقتي که دولت آئين نامه اجرايي آن را تنظيم کرد، جزو ديون معالمان ما به حساب مي آيد. بنابر اين بستگي دارد که اين لايحه چه زماني به صورت قانون در بيايد.
گفته شده بخش هايي از اين لايحه با قانون اساسي مغاريت داشته است.
خب بايد دوباره به مجلس برگردد و اصلاح بشود و مجددا به شوراي نگهبان برود. بستگي دارد که اين اقدامات چقدر زمان ببرد. به محض اينکه اصلاحات آن انجام شد و جنبه قانوني پيدا کرد لازم الاجراست و اگر براي پرداخت حقوق آماده نبود، جزو ديون معلمان به حساب مي آيد. از اين لحاظ نگران نباشند.
در طول اين اعتراضات، بار ديگر مساله تشکيل و سنديکا مطرح شد. شما به عنوان نايب رئيس کميسيون آموزش دليل مخالفت ها براي تشکيل سنديکا و مطرح کردن مطالبات فرهنگيان در اين چهارچوب را چه مي دانيد؟
الان فرهنگيان ما گروههاي مختلفي دارند. مثلا همين انجمن فرهنگيان، جامعه فرهنگيان و امثال آنها.
سنديکا؟
حالا من نمي دانم شايد سنديکا بتواند موثرتر باشد. من مخالفتي با تشکل ها ندارم و معتقدم تشکل هاي مختلف مي توانند به انديشيدن راهکارهاي درست کمک کنند. شکل هاي درستي را پيشنهاد کنند و در زماني که احساس کنند، حقي دارد زائل مي شود، حق خود را بگيرند.
برخي جريان ها در جمهوري اسلامي، تشکيل هر نوع سنديکايي را در ايران با اغراض سياسي ارزيابي مي کنند، چرا؟
نه، نه! اين مساله به عملکرد سنديکا مربوط است. اگر سنديکا واقعا در اهداف و عملکرد خود، بگونه اي رفتار کند که واقعا در صدد تحقق خواسته هاي به حق آن گروه بر بيايد، اين مساله چه اشکالي دارد؟
ما عملا ديديم که در طول اين سالها، همواره حتي با واژه "سنديکا" در جمهوري اسلامي مخالفت شده و گفته اند که اين واژه بار سياسي خاص خود را دارد.
ببينيد، من اصلا روي اسم بحث نمي کنم. ولي در ضرورت اينکه بايد فرهنگيان ما تشکلي داشته باشند که اين تشکل بتواند براي ارائه راهکارهاي مناسب به کشور کمک کند و در مواقعي که احساس مي کند، حقي دارد زائل مي شود، از آنها حمايت کند، شکي نيست.
بعد از گذشت بيست و هشت سال از انقلاب 57، آرمان هاو مطالبات قشري از زحمتکشان کشور، فرهنگيان، چقدر محقق شده است؟ چه تغييري در وضعيت آنها بوجود آمده است؟
ببينيد، اظهار نظر ما بايد مبناي علمي داشته باشد، با بررسي هايي که انجام شده به گفته دوست و دشمن پس از انقلاب خدماتي که در بخش هاي مختلف و اقشار مختلف صورت گرفته بسيار بيشتر از خدماتي است که در طول 50 سال استبداد انجام گرفته است.
بحث تحصيل رايگان و... در قانون اساسي مطرح بود...
نه، بحث تحصيل رايگان هنوز هم جاي خودش است. يعني هر کسي که دلش بخواهد به صورت رايگان درس بخواند، دولت به هيچ وجه نمي تواند بگويد ما هزينه آن را پرداخت نمي کنيم. ولي کسي که دلش مي خواهد خودش پول دهد و از امکانات و تسهيلات بهتري برخوردار شود، اختيار با اوست. ما در عين حال که معتقد هستيم بهترين خدمات تا آنجا که از دست بر مي آمده در طول اين دوران انجام گرفته اما هنوز با ايده آل فاصله داريم و بايد در راه تحقق ساير مطالبات به حقي که اقشار مختلف جامعه ما از جمله فرهنگيان عزيز کشور ما دارند تلاش کنيم.
سپاسگزارم

No comments:

Post a Comment