Wednesday, February 21, 2007

دیپلماسی دولت نهم شتاب زده است

در حالی که اولتیماتوم قطعنامه شورای امنیت به جمهوری اسلامی به پایان رسیده است،کاظم جلالی،مخبر کمیسیون امنیت ملی مجلس اسلامی در گفتگو با "روز" ضمن "شتاب زده" خواندن دیپلماسی هسته ای دولت نهم،می گوید جمهوری اسلامی از هر نوع تعاملی در این خصوص استقبال می کند.وی با ذکر این نکته که "در عالم امکان هر اتفاقی ممکن است" احتمال حمله نظامی ایالات متحده به ایران را با توجه به "بی پروایی" دولت فعلی امریکا رد نمی کند.

آقای جلالی ، زمان اولتیماتوم قطعنامه شورای امنیت به جمهوری اسلامی تمام شد. روند وقایع در طول این مدت، با توجه به سفرهای متعدد هیات ایرانی و موضعگیری کنونی تهران در قبال پرونده هسته ای، از دید کمیسیون امنیت ملی مجلس چگونه ارزیابی می شود؟ ببینید،در طول این دو ماهی که گذشت،جمهوری اسلامی ایران تلاش کرد به نوعی در عرصه جهانی با برخی از کشورها مذاکره کند.از جمله سفر آقای دکتر لاریجانی به چین بود که در همان روزهای ابتدایی صدور قطعنامه 1737 بود و بعد هم سفرهایی که به مسکو انجام شد و سفرهایی که طرف روس به تهران داشت. از طرف دیگر باز بحث انجام مذاکره با طرف های غربی و اروپایی هم مورد نظر جمهوری اسلامی ایران بود و در این بخش هم تلاش شد با شروع مذاکرات یا به نوعی طرح گفتگو بتوانیم مسائل را به سمتی پیش ببریم که بحث پرونده هسته ای در جهت همان حالت اولیه خود که پیگیری و مذاکره از سوی آژانس بین المللی انرژی هسته ای بود،پیش رود. در این راستا ما با پیشنهادهایی از سوی آقای سولانا مواجه بودیم که ایشان بحث اعطای مجوز به جمهوری اسلامی ایران برای غنی کردن اورانیوم با درجه پایین تر زیر نظر آژانس بین المللی انرژی هسته ای را مطرح کردند. از این مساله از سوی جمهوری اسلامی استقبال شد. آقای لاریجانی اعلام کرده اند که با چهار درصد می توان موافقت کرد.
به گمان کمیسیون امنیت ملی،این بحث می تواند به صورت جدی در راستای تعلیق غنی سازی از سوی جمهوری اسلامی مطرح شود؟
کمیسیون امنیت ملی معتقد است موافقت با این درصد از غنی سازی باید مشروط به بازگشت پرونده به آژانس بین المللی انرژی هسته ای باشد. ما از سخنان آقای برادعی این برداشت را کردیم که به هر حال باید ایران هسته ای را پذیرفت. جمهوری اسلامی ایران هم اعلام کرده است،هرگونه بازرسی و نظارت را از ناحیه مراجع قانونی و ذیربط در عرصه بین المللی کاملا پذیراست.در آینده نزدیک ما شاهد مذاکرات آقای لاریجانی با سولانا و البرادعی هستیم و امیدواریم بتوانند به راه حلی معقول و منطقی دست پیدا کنند.
آقای جلالی ، زمان اولتیماتوم قطعنامه شورای امنیت به جمهوری اسلامی تمام شد. روند وقایع در طول این مدت، با توجه به سفرهای متعدد هیات ایرانی و موضعگیری کنونی تهران در قبال پرونده هسته ای، از دید کمیسیون امنیت ملی مجلس چگونه ارزیابی می شود؟ ببینید،در طول این دو ماهی که گذشت،جمهوری اسلامی ایران تلاش کرد به نوعی در عرصه جهانی با برخی از کشورها مذاکره کند.از جمله سفر آقای دکتر لاریجانی به چین بود که در همان روزهای ابتدایی صدور قطعنامه 1737 بود و بعد هم سفرهایی که به مسکو انجام شد و سفرهایی که طرف روس به تهران داشت. از طرف دیگر باز بحث انجام مذاکره با طرف های غربی و اروپایی هم مورد نظر جمهوری اسلامی ایران بود و در این بخش هم تلاش شد با شروع مذاکرات یا به نوعی طرح گفتگو بتوانیم مسائل را به سمتی پیش ببریم که بحث پرونده هسته ای در جهت همان حالت اولیه خود که پیگیری و مذاکره از سوی آژانس بین المللی انرژی هسته ای بود،پیش رود. در این راستا ما با پیشنهادهایی از سوی آقای سولانا مواجه بودیم که ایشان بحث اعطای مجوز به جمهوری اسلامی ایران برای غنی کردن اورانیوم با درجه پایین تر زیر نظر آژانس بین المللی انرژی هسته ای را مطرح کردند. از این مساله از سوی جمهوری اسلامی استقبال شد. آقای لاریجانی اعلام کرده اند که با چهار درصد می توان موافقت کرد.
به گمان کمیسیون امنیت ملی،این بحث می تواند به صورت جدی در راستای تعلیق غنی سازی از سوی جمهوری اسلامی مطرح شود؟
کمیسیون امنیت ملی معتقد است موافقت با این درصد از غنی سازی باید مشروط به بازگشت پرونده به آژانس بین المللی انرژی هسته ای باشد. ما از سخنان آقای برادعی این برداشت را کردیم که به هر حال باید ایران هسته ای را پذیرفت. جمهوری اسلامی ایران هم اعلام کرده است،هرگونه بازرسی و نظارت را از ناحیه مراجع قانونی و ذیربط در عرصه بین المللی کاملا پذیراست.در آینده نزدیک ما شاهد مذاکرات آقای لاریجانی با سولانا و البرادعی هستیم و امیدواریم بتوانند به راه حلی معقول و منطقی دست پیدا کنند.


آقای جلالی ، زمان اولتیماتوم قطعنامه شورای امنیت به جمهوری اسلامی تمام شد. روند وقایع در طول این مدت، با توجه به سفرهای متعدد هیات ایرانی و موضعگیری کنونی تهران در قبال پرونده هسته ای، از دید کمیسیون امنیت ملی مجلس چگونه ارزیابی می شود؟ ببینید،در طول این دو ماهی که گذشت،جمهوری اسلامی ایران تلاش کرد به نوعی در عرصه جهانی با برخی از کشورها مذاکره کند.از جمله سفر آقای دکتر لاریجانی به چین بود که در همان روزهای ابتدایی صدور قطعنامه 1737 بود و بعد هم سفرهایی که به مسکو انجام شد و سفرهایی که طرف روس به تهران داشت. از طرف دیگر باز بحث انجام مذاکره با طرف های غربی و اروپایی هم مورد نظر جمهوری اسلامی ایران بود و در این بخش هم تلاش شد با شروع مذاکرات یا به نوعی طرح گفتگو بتوانیم مسائل را به سمتی پیش ببریم که بحث پرونده هسته ای در جهت همان حالت اولیه خود که پیگیری و مذاکره از سوی آژانس بین المللی انرژی هسته ای بود،پیش رود. در این راستا ما با پیشنهادهایی از سوی آقای سولانا مواجه بودیم که ایشان بحث اعطای مجوز به جمهوری اسلامی ایران برای غنی کردن اورانیوم با درجه پایین تر زیر نظر آژانس بین المللی انرژی هسته ای را مطرح کردند. از این مساله از سوی جمهوری اسلامی استقبال شد. آقای لاریجانی اعلام کرده اند که با چهار درصد می توان موافقت کرد.
به گمان کمیسیون امنیت ملی،این بحث می تواند به صورت جدی در راستای تعلیق غنی سازی از سوی جمهوری اسلامی مطرح شود؟
کمیسیون امنیت ملی معتقد است موافقت با این درصد از غنی سازی باید مشروط به بازگشت پرونده به آژانس بین المللی انرژی هسته ای باشد. ما از سخنان آقای برادعی این برداشت را کردیم که به هر حال باید ایران هسته ای را پذیرفت. جمهوری اسلامی ایران هم اعلام کرده است،هرگونه بازرسی و نظارت را از ناحیه مراجع قانونی و ذیربط در عرصه بین المللی کاملا پذیراست.در آینده نزدیک ما شاهد مذاکرات آقای لاریجانی با سولانا و البرادعی هستیم و امیدواریم بتوانند به راه حلی معقول و منطقی دست پیدا کنند.
یعنی جمهوری اسلامی می خواهد روی "اختلاف نظر" روسیه و امریکا حساب باز کند؟با توجه به اینکه اخباری هم مبنی بر احتمال کنار کشیدن روسیه از پروژه نیروگاه اتمی بوشهر منتشر شده است
ببینید،در عرصه سیاست خارجی به نظر می رسد روی هیچ کس نمی شود حساب کرد. چون همه کشورها به دنبال منافع ملی خودشان هستند.روس ها هم در عرصه بین المللی منافع ملی خودشان را پیگیری می کنند.به هر حال،بعضا هم اتفاق افتاده که با کارت جمهوری اسلامی ایران، چه روسیه و چه بعضی از کشورهای دیگر، بازی کرده اند. لذا اینکه ما روی قدرت و کشوری حساب کنیم، این مساله در عرصه ادبیات سیاسی و بین المللی جایی ندارد. اما روس ها هم دارای منافعی هستند. اگر کمی عمیق تر بیاندیشیم،به هر حال جمهوری اسلامی ایران الان به میزان زیادی در این منطقه جلوی یکجانبه گرایی امریکایی ها ایستاده است و عدم گسترش ناتو و عدم گسترش حضور و نفوذ امریکا در اطراف روسیه،حتما به نفع روسیه هم هست. اگر چه در این خصوص روس ها هزینه ای نمی پردازند اما منفعت خودشان را می برند.

خانم رایس اخیرا در اظهاراتی که از سوی خبرگزاری ها چنین مخابره شده ، گفته است امریکا باید صد و هشتاد درجه مواضع خود را نسبت به جمهوری اسلامی تغییر دهد. به نظر کمیسیون امنیت ملی،ابراز این اظهارات در شرایط فعلی چه معنایی می تواند داشته باشد؟

معمولا در دولت آقای بوش ما شاهد یک نوع اظهار نظرات شگفت آور بوده ایم. اما پشت سر این اظهارات عملا کار و فعالیتی صورت نگرفته است. البته این اظهار نظر اخیر خانم رایس اگر واقعیت داشته باشد، می تواند نقطه عطفی باشد و باعث دگرگونی در تعاملات ایران و امریکا شود.اما به طور کلی ما به این اظهارات خانم رایس خوشبین نیستیم و فکر می کنیم سطح چالش جمهوری اسلامی ایران و امریکا، فراتر از اینهاست.

یعنی در ماهیت جمهوری اسلامی؟
اساسا اینگونه است. شما اگر نگاه کنید در ایالات متحده امریکا،هیچ جریانی را به سیاست جمهوری اسلامی ایران خوشبین نمی بینید اما در اینکه با ما چگونه برخورد شود،اختلاف نظر وجود دارد.برخی معتقدند باید با ایران به شیوه تند برخورد شود و اساسا جمهوری اسلامی ایران منزوی و به نوعی با آن برخورد شود.برخی دیگر به تعامل قائل هستند.گروه اول بحث Regim change ( تغییر رژیم) را پیگیری می کنند. گروه دوم بحث تغییر رفتار را پیگیری می کند.اما در نوع نگرش آنها تفاوتی وجود ندارد.سطح چالش روبنایی نیست و فکر نمی کنم مسائلی باشد که بتواند در کوتاه مدت حل شود. اما راههای تعامل می تواند باز باشد.به شرطی که امریکایی ها از سیاست های خودشان به نوعی دست بردارند و نشان دهند که اساسا به دنبال تعامل مثبت هستند.
مساله حقوق بشر

با فرض انجام مصالحه بین جمهوری اسلامی و امریکا،گمان می کنید با توجه به ماهیت جمهوری اسلامی و نقشه خاورمیانه بزرگ که توسط واشنگتن پیگیری می شود،این مصالحه می تواند دوام بیاورد؟ برخی کارشناسان معتقدند هر نوع مصالحه جمهوری اسلامی با غرب تنها بحران را کمی عقب تر می اندازد اما در نهایت همان طرح Regim change در دستور کار امریکاست
ببینید،امریکایی ها باید واقعگرا باشند. جمهوری اسلامی ایران با این مختصاتش ازموضع زور قابل تغییر نیست.امریکایی ها باید جمهوری اسلامی ایران با ثبات تاثیرگذار در منطقه و عرصه جهانی را بپذیرند. تبعات آن پذیرش به چگونگی گفتگو و تاکید بیشتر بر نقاط اشتراک بر می گردد.این مساله،نیازمند نگاه واقعگرایانه است. نگاههای رادیکال و تند و نگاههایی که از موضع براندازی باشند طبعا نه در مقطع فعلی و نه در آینده نمی توانند جواب دهند.
در صورت انجام مصالحه بین جمهوری اسلامی و امریکا، برخی از ناظران سیاسی به "معامله" بر سر مساله حقوق بشر در ایران اشاره می کنند. کمیسیون امنیت ملی در این باره چه فکر می کند؟
بحث حقوق بشر،با نگاه حقوقی از سوی غرب پیگیری نمی شود،نگاه غرب بیشتر سیاسی است و از حقوق بشر به عنوان یک ابزار استفاده می کند. اگر این بحث،صرفا یک بحث حقوقی باشد حتی می تواند مبنای یک دیالوگ قرار گیرد. هیچ کشوری نمی تواند ادعا کند به لحاظ حقوق بشری بی نقص است.لذا می توان بحث های حقوق بشری را کاملا به شکل منطقی راه اندازی کرد و آنها را مبنای یک نوع تفاهم قرار داد.امریکایی ها به طور صادقانه در هیچ کجا به دنبال حقوق بشر نیستند. همین الان در کشورهای اطراف ما ببینید امریکایی ها با چه کشورهایی روابط خوبی دارند.لذا اینکه تصور کنیم در صورت آغاز رابطه ایران و امریکا ،بحث حقوق بشر در ایران تضعیف یا تقویت خواهد شد،بحثی انحرافی است.هر کشوری خودش باید به سوی بهبود وضعیت حقوق بشر حرکت کند.جمهوری اسلامی ایران باید خودش استانداردهای حقوق بشری را در درون خود تقویت کند.
سپاسگزارم

No comments:

Post a Comment