Sunday, December 3, 2006

قدرت قاهره و فائقه در راس کشور



رئيس کميسيون اصل نود مجلس ششم در گفتگو با روز، ضمن به "فال نيک گرفتن" ائتلاف گروه هاي "اصلاح طلب" براي شرکت در انتخابات شوراهاي اسلامي شهر و روستا، تاکيد مي کند که: «اصلاح طلبان بايد عزم خود را براي مقابله با "آن قدرت قاهر" جزم کنند.» انصاري راد، فهرست پانزده نفره اصلاح طلبان را دليلي براي ايجاد "انگيزه" براي شرکت در انتخابات از سوي مردم عنوان مي کند و معتقد است که "اصلاحات درون ساختاري" تنها راه پيش روي مردم براي ايجاد تحول در ساختارهاي سياسي و اقتصاد کشور است .

آقاي انصاري راد، فهرست پانزده نفره گروه هاي موسوم به "اصلاح طلب" منتشر شده است. مشارکت افراد ذي نفوذ چقدر در اين روند موثر بود؟ 
من اين ائتلاف را به فال نيک مي گيريم. قطعا مساعدت افراد شاخص اصلاح طلب با توجه به تجربه تلخ گذشته موثر بود.
کدام يک؟ کدام تجربه تلخ؟ 
شکست ناشي از اختلافات. الان به نتيجه مناسبي رسيده ايم.
از چه نظر مناسب؟ 
براي اصلاح طلبان و مردم.
پايه هايي که اين ائتلاف بر اساس آنها شکل گرفته عمدتا چه بوده است؟ آيا اين گروهها اختلاف اصولي هم با يکديگر دارند؟ 
نه، اصلاح طلبان با يکديگر اختلاف اصولي ندارند. به هر صورت در زمان مجلس ششم و دولت آقاي خاتمي، اصول سياست هاي اصلاح طلبان، بر مشارکت عمومي مردم، آزادي انتخابات، سياست خارجي صلح جويانه، وارد کردن مردم به قدرت و رفع تنش از روابط خارجي، اصلاحات فرهنگي، آزادي مطبوعات، عدم وجود سانسور و آزادي اقتصادي و برخورداري شهروندان از مصونيت قانوني و حقوقي بود. همه اين مسائل هم تقريبا در قانون اساسي ملحوظ شده است. بنابراين اصلاح طلبان در اصول اصلاحات، با هم توافق، اما در روش ها و سليقه ها اختلافاتي وجود داشت.
هشت سال تجربه اصلاحات به اين گروهها چه درسي داد؟ منظورم اين است که تا به حال موانع را متوجه عواملي کم و بيش مبهم مي کردند. حالا چي؟ 
به هر صورت هر کس که دستي در آتش دارد متوجه است که قدرت فائقه و قاهري در کشور وجود دارد که آن قدرت قاهر که از پايگاه خاصي به لحاظ اقتصادي، امنيتي، نظامي، قضايي برخوردار است. لذا ضمن اعتراف به ضعف هاي اصلاح طلبان، فکر مي کنم نبايد نقش بازدارنده اين قدرت قاهر و مسلط بر شرايط امنيتي، نظامي و قضايي را در ناکامي اصلاح طلبان فراموش کرد.
کارنامه دولت معروف به "دولت اصلاحات"، در بزنگاههاي مختلف در برابر به قول شما، "آن قدرت قاهر" امروز در تاريخ ثبت است. نه؟ 
من تصور مي کنم که مماشات و نرمشي که نام آن را "اعتدال" مي گذاشتند باعث اين عقب نشيني ها شد که مصداق بارز آن در جريان برگزاري انتخابات دوره هفتم مجلس شوراي اسلامي نمايان شد که به نظر من يکي از بدترين انتخابات در تاريخ پس از مشروطيت به حساب مي آيد که بخش عظيمي از بهترين فرزندان اين مملکت و فرزندان اسلام ـ من اين را با دقت عرض مي کنم ـ به نام عدم اعتقاد و التزام به اسلام رد صلاحيت شدند. يکي از مواردي که اصلاح طلبان ضعف نشان دادند و عقب نشيني کردند تن دادن به همين انتخابات بود که قطعا بر خلاف قانون و بر خلاف مصالح کشور و بر خلاف اخلاق و مسلمات ديني برگزار شد. اما در همين مورد هم برخي از کساني که در اين جهت تصميم گرفتند فکر مي کردند که غير از اين، ممکن است موجب بر هم خوردن نظام شود.
خب؟ 
حالا من در موضع قبول يا رد اين نظر نيستم. لکن دليلي که مي آوردند و مي گفتند اين بود که ممکن است کشور دچار آشوبي بشود که ضررش از آن تخلف قانوني بيشتر باشد.
اين "ضرر" بيشتر متوجه چه بخشي مي توانست باشد؟ 
به نظر آقايان اين ضرر به نظام وارد مي شد. من دارم حرف آنها را نقل مي کنم. خودم دقيقا با اين حرف مخالفم.
اصلاحات درون ساختاري
ائتلاف جديد اصلاح طلبان چقدر تحت تاثير حضور آقاي خاتمي صورت گرفته؟ 
همه گروههاي اصلاح طلب تقريبا به اين وحدت رسيده اند که از حسن شهرت و شخصيت آقاي خاتمي براي ائتلاف استفاده کنند. قطعا ايشان در ايجاد ائتلاف نقش بازي کرده اند.
بر فرض پيروزي فهرست پانزده نفره اصلاح طلبان، گمان مي کنيد حضور اين افراد در شوراي شهر تهران، چقدر مي تواند در راستاي منافع مردم و پيشبرد برنامه هاي آنها راهگشا باشد. اصلا چه برنامه اي دارند؟ 
البته برنامه ها خود آنها بايد را کم و بيش اعلام کند.من به تک تک اين افراد کاري ندارم اما اين چهره اي که هم اکنون از اين پانزده نفر براي مردم هوشمند تهران منعکس است بايد به مردم انگيزه بدهد.
انگيزه؟ 
انگيزه براي اينکه شرايط مساعد تر و فضاي بازتر و راحت تر و قانونمندي و پايبندي بيشتر به حقوق ملي را در چهره عمومي اين پانزده نفر جستجو کنند.
به گمان شما، بعد از تجربه هشت سال اصلاحات، اساسا رغبت شرکت در ساز و کار انتخابات در جمهوري اسلامي براي مردم وجود دارد؟ 
ببينيد، اين مسائل را فقط پاي هشت سال اصلاحات نگذاريد.
من شماي کلي صحنه را مي گويم. 
به هر حال آن قدرت قاهر و فوق العاده مسلط که نيروهاي اساسي کشور را در اختيار دارد اقدامات خود را به صورتي انجام مي دهد که ممکن است ملت ما از رسيدن به نتيجه مطلوب مايوس شده باشند. البته من همانطور که اشاره کردم ضعف اصلاح طلبان را انکار نمي کنم اما معتقد هستم که فراموش کردن آن نيروي بازدارنده مسلط و قوه قاهر، غفلت از مساله اساسي است.
اساسا فکر مي کنيد در حال حاضر، تز اصلاحات درون ساختاري، بين گزيدگان جامعه و از سوي ديگر توده مردم چقدر خريدار دارد؟ 
من فکر مي کنم راهي به غير از اين وجود ندارد. راه صحيح و سالمي غير از اصلاح درون ساختاري وجود ندارد. تا آنجا که بنده سياست مداران کشور را مي شناسم تقريبا همه آنها معتقد به اصلاحات درون ساختاري هستند.
مردم چي؟ 
مردم ما هم به نظر من جز اين نظري ندارند. من منکر وجود افرادي با نظرهاي ديگر نيستم اما کساني که حساب و کتاب دستشان است نه از انقلاب مجدد استقبال مي کنند و نه خداي نکرده تن به دخالت نيروهاي خارجي مي دهند.
بحث دخالت خارجي و... بحث ديگري است. شما چه استنادي داريد در مورد حمايت مردم از اصلاحات درون ساختاري؟ 
*
من با بسياري از سياستمداران آشنا هستم و...
اقشار مختلف مردم؟ 
با اقشار مختلف مردم هم آشنا هستم. چون بنده پياده ام. معمولا ماشين ندارم. با مردم سر و کار دارم.
نيروهاي موسوم به "اصلاح طلب" از نظرگاههاي فعالين جنبش هاي اجتماعي مانند جنبش کارگري، دانشجويي، زنان و... تا چه حد آگاه است؟ اصلا ارزشي براي راي آنها قائل است؟ 
آنها هم درون ساختار فعلي، به دنبال مقاصد قانوني و حقوقي و سياسي خود هستند.
اصلاح طلبان، پاسخ به چنين پرسشي را در سطح دانشگاههاي کشور شنيده اند؟ برآيند جنبش دانشجويي ايران که از طيف هاي مختلف چپ، ليبرال و مسلمان تشکيل شده هنوز قائل به اصلاحات درون ساختاري است؟ 
نه، خب معمولا دانشجويان به دليل جواني و سر پر شور علائق ديگري دارند. با احتياط تمام عرض مي کنم که ممکن است در بين آنها افرادي باشند که طرفدار تغييرات از خارج باشند اما آنها هم در پي تغييرات و جنبش هاي اجتماعي داخلي هستند.
سپاسگزارم.

No comments:

Post a Comment